با یاد مرحوم مدقق ،دبیرستان ایرانشهر و همه معلمان محبوبم(همراه با شعری خاطره انگیز)


غلامرضا محمدی /کویر /

یادش به خیر ،مرحوم مدقق ،دبیرستان ایرانشهر وهمه معلمان مخلص ومحبوبم.


یادش به خیر همیشه میگفت "علم بر سر تاج است ومال بر گردن غل "واین شعر ناصر خسرو را ورد زبان داشت :


چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم ،نیک اختری را


ومن فهمید م بدبختی وخوشبختی قسمت نیست .دست خود آدم است .همت وتلاش میخواهد وطلب ،طاعت استاد میخواهد ورنج .


مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید


این شعر هم یکروز او برایم نوشت :


از مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست


لوحی سیه و چند بد آموز ودگر هیــــــچ


روح پدر م شاد که میگفت به استـــــــاد


فرزند مرا عشق بیاموز ودگر هیـــــــچ


وبه من یاد داد که عشق وعطش موتور حرکت است ووقتی پیدا شد در طلب گوهر وصل ای بسا که دیده ها دریا شود ودر طرق وصال ای بسا که خارها بر پا وتو:.


در ره منز ل لیلی که خطر هاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی


وگرنه :


کاروان رفت وتو در خواب وبیابان در پیش کی روی ره زکه پرسی چه کنی چون باشی ؟


در سر کلاس درس مارا به کتاب محدود نمی کرد ودید مارا به افقهای دور دست می کشاند تا قدم از خویش بیرون نهیم ودر وادی غفلت ها در حسرتهای ابدی نمانیم.او ماراپیوسته به مداومت در کوشش علمی ،علو همت ،پرهیز از معاشرت های نا درست ،گسیختن از علایق مادی وغنیمت شمردن فرصتهای زندگی فرا میخواند .اوعلمهای ظاهر دانشمندان را گلدسته ای از گلستانهای ناشناخته میدانست ومیگفت رسیدن به این سرزمین های ناشناخته ، عصرها میطلبد ونسلها .میگفت درسهای کتابها خوب است اما درس عشق وکمال در کتاب نیست ،کتابها علایم راهنمایی است برای حرکت ها اما تو باید کمال را در پاکی وعبودیت بیابی .او میگفت :


علم رسمی سر به سر قیل است وقال نه از او کیفیتی حاصل نه حال


میگفت : علمها دو گونه اند :1-کمال آفرین 2-وسیله برای کما ل .اولی مثل هستی وخدا ومعاد شناسی ودومی مثل پزشکی ،فیزیک و...هردو باید ترا به حق رهنمون سازد وگرنه ضلالت است.یادش به خیر معلم خوب من :


هرچه میدانست آموخت مرا غیر یک اصل که ناگفته نهاد قدر استاد نکو دانستن حیف استاد به من یاد نداد.واو همان عاشق راستینی است که در نهاد همه ی معلمان خوب مان جاری بود....


من دور ه متوسطه را در مجومرد ودو سال هم در دبیرستان ایرانشهر گذراندم فرصتی برای نام بردن دبیران مخلص وبا صفا نیست ولی از استاد حسین چاره جو ،استاد حسین لاری پور ،استاد جلیلی ،استاد بهزادی ،استاد ریحانی ،استاد عطار استاد اکبر قلم سیاه واستاد احمد مدقق باید ذکر خیری داشته باشم که لبریز از صفا بودند ووفا ومرا طراوت ها بخشید ند وبینش وعشق.


درطول تحصیلم در ایرانشهر هر صبح صدای دل انگیز،دل نشین وجدی مرحوم مدقق همراه با اندرزی تازه جانم را می نواخت وعزیزان آقای ابراهیمی وآقای بامشاد با سکوتشان وحضورشان درسها میدادند...


چندسال پیش به همت سرکار خانم مرآت ومسیولان آموزش وپرورش مراسمی با حضور دانش آموختگان سالهای دور ایرانشهر در شبی خاطره انگیز در صحن آن مدرسه برگزار شد من مجری مراسم بودم ومرحوم مدقق مدیر ویادم میآید در سخنرانی آغازین چه شیرین نکته ها وخاطرات که بیان کرد ند ومن هم کمی با شعر وطنز سربسرش گذاشتم وحضار را حالی خوش فرا گرفته بود از جمله شعر ی هم برای دبیرستان ایرانشهر سروده بودم وآنشب خواندم که گفتند بر دل نشسته است وحتما بخاطر مناسبتش ونه طرب وقوتش .ودر اینجا در هفته بزرگداشت مقام معلم بیاد همه ی کسانی که در آن مدرسه قلم زد ند و دراه توسعه علم وفرهنگ دم زدند آن غزل را تقدیم می کنم :


دبیرستان ایرانشهر

 


چقدر ساده ای ودل پسند ایرانشــــــــــــــــــــهر


به چشم اهل نظر ارجمند ایرانشــــــــــــــــــهر


گمان مبر به هوای تو درد مندی نیـــــــــــست


وخیل دلشد گانت کمند ایرانشـــــــــــــــــــــــهر


خدای خیر دهاد آنکه در ولایت یـــــــــــــــــزد


به عشق ومهر ترا پی فکند ایرانشــــــــــــــهر


کسی که درس وفا در تو خواند عاشق شــــــد


ودل زرشته ی مهرت نکند ایرانشـــــــــــــهر


ببین غبار ترا آفتابیان امشــــــــــــــــــــــــــــب


چو توتیای نظر می برند ایرانشــــــــــــــــــــهر


کشید حٌسن تو شیرین وعشق ما فرهـــــــــــاد


عجب کشید ترا نقشبند ،ایرانشـــــــــــــــــــهر


تو مهد دانش وعلمی ترا مباد آسیــــــــــــــب


بهار وبرگ وبرت بی گزند ایرانشــــــــــــهر


بیاد سرو برو مند رفته استــــــــــــــــــــــادان


فتاد خون به دل دردمند ایرانشـــــــــــــــــــهر


نه سنگفرش تو سنگ است ،نقش خاطره هاست


وخشت حشت تو اوراق پند ،ایرانشــــــــــــهر


"کنون که خلوت انس است ودوستان جـمعند "


وذکر خیر تو جاری چو قند ایرانشـــــــــــهر


درآزخویش که بیخویش عاشقان بینـــــــــــی


نوا بر آر چونی بند بند ایرانشــــــــــــــــــهر


چراغ مهر تو شب سوز تا همیشه ی عشـق


بلند نام تو ،نامت بلند ایرانــــــــــــــــــــشهر


غلامرضا محمدی /کویر /

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا